واما پروژه از شیر گرفتن آقای امیر حسین
سلام پسر کوچولوی من
یواش یواش افتادیم تو سرازیری تولد 2 سالگیت امروز شنبه 20 مهر ماهه ودقیقا53 روز دیگه تولددو سالگیته انشاالله ....البته بخاطر اینکه تولدت مصادف میشه با ایام محرم وصفر بخاطر احترام به امام حسین نمی تونیم تولد مفصلی برات بگیریم...انشاالله که امام حسین خودش یه سفر کربلا کادو تولد به پسر کوچولوم عنایت کنه.
واما ماجرای از شیر گرفتنت که تبدیل به یک غول تو ذهنم شده بود به خیر وخوشی خدا رو شکر تموم شد.امروز دقیقا یک هفته است که از با دنیای می می وشیر خدا حافظی کردی با شعار تیخخخخ(یعنی کثیف شده)
دوستان بهم پیشنهاد صبر زرد رو کرده بودند من هم رفتم سراغشو گرفتم ولی دلم نیومد با یه چیز تلخ وبدشکل از شیر بگیرمت واسه همین پیشنهاد زندایی مریم رو گوش کردم واز ترفند نوار چسب استفاده کردم تو هم ئکه موجود دوست داشتنی وخوشگل وقانع منی تا یکبار دیدی رضایت دادی که کثیف شده وقابل خوردن نیست وفقط شب اول بیقراری کردی ویکبار بیدار شدی وگریه کردی واز اون موقع دیگه نخواستی...میدونم که یادت می افتاد چون بعضی وقتا که میومدی بغلم با خودت تکرار میکردی تخ تخ منم به روم نمی اوردم...تو پسر ناز منی عزیز دلم...
راستی دیروز به اتفاق عمه وشوهر عمه رفته بودیم گردش(آستارا)خوش گذشت...وقتی برگشتیم بابایی تو حیاط شروع کرد به تمیز کردن ماشین وپسر گل مامان با یه ذوق وشوقی کمک بابا ومامان میکرد که نگو!راستی یادته بابایی برات یه اسلحه خرید ومنم یه کلاه وشال آبی خوشگل مبارکت باشه پسرم.
عزیز دل مامان وبابایی خیلی خیلی دوست داریم وهمه زندگیمونو هیچوقت یادت نره.امیدوارم وقتی اینارو میخونی یه پسر بزرگ موفق وقدرشناس شده باشی.به امید اونروز عزیزکم